عصای سفید در خیابانهای سیاه غریبه است. لازم نیست حتما نابینا باشید تا چالههای خیابان شما را زمین بزنند، لازم نیست با عصای سفید و عینک سیاه راهی ادارات کاریابی شوید تا «نه» شنیدن را برای هزارمین بار تجربه کنیــد. لازم نیست حتی انگشتانتان را روی صفحههای برجسته حرکت دهید، تا حسرت خواندن کتابهای برجسته دنیا در دلتان زنده شود. نابینا هم که نباشید، چالههای دنیای روشندلان ما آنقدر زیاد است که برای لمس کردنشان، نیازی به عصای سفید نیست.
روزی برای عصا سفیدها
«عصای سفید» قدمتی کمتر از یک قرن دارد. نابینایان دنیا از صدها سال قبل به عصاهای چوبی و فلزیشان تکیه میکردند، اما بعد از جنگ جهانی اول که آمار نابینایان همپای معضلات اجتماعی و ویرانی و آشوبها به طور تصاعدی بالا رفت، کمکم عصای سفید جای خود را در میان مردم روشن دل باز کرد. مجروحان جنگی با ایده گرفتن از جیمز بیگز، عصای سفید را به عنوان پرچم آزادی شان دست گرفتند تا در شهر دیده شوند و از امنیتی که حداقل حق شهروندان است، بهرهمند باشند.
جیمز بیگز، عکاس اهل شهر بریستول انگلستان بود که در سال 1921 میلادی بر اثر یک سانحه بینایی خود را از دست داد و از آن به بعد تصمیم گرفت برای در امان ماندن از خطر وسائل نقلیه عصایی به رنگ سفید در دست بگیرد تا از فاصلههای دور هم قابل دیدن باشد.
16 سال بعد از فراگیر شدن این ایده بیگز، دو نفر از برجستهترین محققان آمریکایی به نامهای دکتر «ناول پری»، ریاضیدان و دکتر «جاکوپس تن بروک»، حقوقدان، خواستار تصویب قانونی به نام «عصای سفید» شدند که بر اساس آن، باید حقوق نابینایان دنیا به رسمیت شناخته شده و فرصتهـــای برابری برای آنها در نظر گرفته میشد. اما این بحث و گفت وگوها با شـــروع جنگ جهانی دوم متوقف شد و قانون یادشده سرانجــــام در پانزدهمین روز از ماه اکتبر سال 1950 میلادی به تصویب رسید و به «قانون عصای سفید» شهرت پیدا کرد تا این روز در دنیا، به نام نابینایان رقم زده شود.
در این قانون تمامی حقوق اجتماعی فرد نابینا به عنوان عضوی از یک جامعه متمدن عنوان شده و جوامع ملزم به رعایت آنها شدهاند. از جمله این که نابینایان حق استفاده از همه امکانات رفاهی معمول در جامعه را دارند. آنان حق دارند از پیاده روها، خیابانها، بزرگراهها و وسایل حمل و نقل همگانی مانند هواپیما، قطار، اتوبوس، اتومبیل، کشتی، هتل، اماکن عمومی، مراکز تفریحی و مذهبی استفاده کنند و اگر در بعضی اوقات محدودیتی هم برای استفاده از این تسهیلات و اماکن وجود داشته باشد، باید فراگیر و شامل همه افراد جامعه باشد و اگر شخص یا سازمانی فقط برای نابینایان در استفاده از تسهیلات همگانی، محدودیت ایجاد کند یا حقوق نابینایان عاقل و بالغ را نادیده بگیرد، مجرم شناخته میشود.
بند دیگری از این قانون به رانندگان وسایل نقلیه مربوط میشود و آنان را مـــوظف میکند تا مراعات کامل نابینایانی را که هنگام عبور و مرور از عصای سفید استفاده میکند، در نظر داشته باشند.
از سوی دیگر بر اساس این قانون دولتها موظف هستند که نابینایان را به مشارکت در امور دولتی تشویق کنند و آنان را به خدمت گیرند. در کنار این فعالیتها مسئولان دولتی طبق قانون موظف شدند پانزدهم اکتبر (مطابق با 23 مهر ماه) هر سال را به عنوان بزرگداشت نابینایان و قانون عصای سفید ارج نهند و از مردم بخواهند که رفتار معقولانهای با نابینایان داشته باشند.
*** صدای نابینایان شنیده نمیشود
از زمان تصویب قانون عصای سفید حدود 60سال میگذرد، با این حال، نابینایان هنوز جزو افراد محرومی هستند که با وجود شمار بالایشان در کشورهای در حال توسعه، از حداقل امکانات رفاهی برخوردارند. بررسیها نشان میدهد که 45 میلیون نفر از مردم دنیا نابینا هستند که 90درصد از این تعداد در کشورهای توسعهنیافته زندگی میکنند.
پای صحبت نابینایان ایرانی که بنشینید، گلایهها و درخواستهای زیادی را میشنوید که منشأ هرکدام از آنها یا به کمبودهای آموزشی میرسد، یا اشتغال و یا مشکلات اجتماعی و رفت و آمد در سطح شهرها.
آمار سازمان بهداشت جهانی نشان میدهد که دستکم 120 هزار نفر نابینای مطلق در ایران وجود دارد و 450 تا 500 هزار نفر کمبینا نیز در کشورمان زندگی میکنند؛ جمعیتی که برای خودکفایی و استقلال نیاز به خدمات حمایتی، اشتغال و آموزش دارند، اما تا به حال نتوانستهاند به حقوق خود دست یابند.
علیاکبر جمالی ـ مدیرعامل انجمن نابینایان ایران در این باره میگوید: «متاسفانه مشکلات نابینایان در کشور ما یکی دو تا نیست. نابینایان در سنی که باید آموزش ببینند، با کمبود تجهیزات آموزشی و کمک آموزشی مواجهاند. منابع مطالعاتی آنها محدود است، چون هزینههای انتشار کتب به خط بریل و یا کتابهای صوتی بالا است. نابینایان همچنین در زمینه دسترسی به تجهیزات رایانهای هم به دلیل گران بودن تجهیزات یا محدود بودن فعالیـــت متولیـــان، در مضیقه قرار دارند. بنابراین با مشکل حرفه آموزی رو به رو میشوند و نمیتوانند استعدادهایشان را در مهارتهای گوناگون شکوفا کنند. همین مساله زمینهساز بیکاری آنان میشود و در زمان اشتغال، از بازار کار جا میمانند.»
او ادامه میدهد: «در دنیای امروز نابینایان در اغلب کشورها توانستهاند جایگاه خود را در جامعه پیدا کنند، در حالی که در کشور ما هنوز حقوق آنها به رسمیت شناخته نمیشود. نابینایان زیادی بیکار هستند، چون مهــــارتی ندارند، اما عدهای از آنان که از توانـــاییهایی برخوردارند، در محیطهای کاری انتخاب نمیشوند و کارفرمایان از استخدام آنها سر باز میزنند.»
*** حمایت از اشتغال نابینایان
در فعالیتهای سازمان بهزیستی 2 برنامه اصلی مرتبط با اشتغال معلولان وجود دارد. یکی از این برنامهها به تبصره11 یا همان «اعطای وام خوداشتغالی به معلولان» مربوط میشود که بر اساس آن، وامهای قرض الحسنه در اختیار معلولان قرار میگیرد تا با راه اندازی مشاغل مبتنی بر حرفه خود، به خودکفایی برسند.
برنامه دیگر این سازمان، پرداخت حق بیمه سهم کارفرماست که تشویق کارفرمایان در نگهداری و یا استخدام نیروهای کار معلول در مراکز تولیدی، میتواند منجر به اشتغال زایی برای معلولان شود. اما شاید مهمتر از همه اینها، قوانین مرتبط با استخدام معلولان در ادارات و سازمانهای دولتی است که بر اساس آن 3درصد از نیروی کار استخدامی در هر سازمان باید از میان معلولان انتخاب و به کار گرفته شوند.
جمالی در این باره میگوید: «قانون 3درصد استخدامی در حال حاضر در کشور ما اجرا نمیشود. نزدیکترین نمونه آن آموزش و پرورش است که به تازگی 40هزار نفر را استخدام کرد، اما در میان آنان کسی از نابینایان وجود نداشت. ما پیگیریهای زیادی را از طریق مجلس شورای اسلامی، نهاد ریاست جمهوری و حتی وزارتخانه انجام دادیم، اما باز هم به نتیجهای نرسیدیم.»
آمارهای تایید نشدهای وجود دارد که نشان میدهد در جوامع بینالمللی 105شغل برای نابینـــایان تعریف شده اما از میان آنها تنها دو شغل در ایران برای نابینایان مهیا است: اپراتوری و معلمی.
در مراحل بعدی جایگاه یک نابینا کارگاههای تولیدی مثل بافندگی است و اگر قرار باشد یک نابینا با فراگیری مهارتی وارد عرصههای شغلی تولیدی شود، معمولا با درهای بسته رو به رو خواهد شد.
مدیر عامل انجمن نابینایان در این باره معتقد است: «با واگذاری واحدهای تولیدی و صنعتی به بخش خصوصی، وضعیت از این هم بدتر شده است. چون کارفرمایان بخش خصوصی ترجیح میدهند نیروهای سالم را به خدمت بگیرند تا از تواناییهای آنان، استفادههای بیشتری ببرند. در واقع اگر در گذشته یک نابینا منشی و تلفنچی بود، امروز با پیشرفته شدن تجهیزات و تخصصیتر شدن امکانات، یک نابینا که دسترسی محدودی به کامپیوتر دارد، عملاً از نیروهای آموزش دیده دیگر جا میماند.»
او ادامه میدهد: «اشتغال، بزرگترین مشکل نابینایان کشور است. اما دلیل اصلی این مشکل، آموزشهای ناکافی و نامناسب برای نابینایان است. فرد نابینا نیازمند مهارتهای بیشتری نسبت به یک فرد عادی است تا بتواند شغلی را به دست بیاورد، اما سازمان فنی حرفهای در این زمینه کوتاهی میکند و نابینایان را به حال خود رها کرده است. در حالی که بر اساس ماده 7قانون عام حمایت از معلولین، باید امکانات آموزشی را برای معلولان به طور رایگان فراهم کند.
از سوی دیگر، در اساسنامه سازمان فنی و حرفهای آمده است که این سازمان موظف است امکانات آموزشی را برای آحاد جامعه آماده کند، یعنی استثنایی برای افراد معلول وجود ندارد. اما عملاً میبینیم که این اتفاق نمیافتد.»
*** حرفهآموزی، نیاز امروز نابینایان
اولین قدم برای آموزش نابینایان ایران به سال 1299 شمسی برداشته شد. در آن زمان «پاستور ارنست کریستوفل» مدرسهای را در تبریز انتخاب کرد تا در آن به دانش آموزان تدریس کند. اولین کلاس کریستوفل 5دانش آمـــوز داشت و تنها مرکز آموزش نابینایان در ایران محسوب میشد. اما رفته رفته تعداد دانش آموزان این مدرسه زیاد شد و 20 سال بعد به 45 نفر رسید.
در سال 1325 یک زن انگلیسی به نام «گون گستر» آموزشگاهی برای دختران نابینا به نام «نور آیین» در شهر اصفهان تأسیس کرد و به این ترتیب فعالیتهای آموزشی نابینایان توسعه یافت.
کریستوفل با شروع جنگ جهانی دوم مجبور به ترک ایران شد، اما بعد از پایان جنگ دوباره به ایران برگشت تا آموزش پسران نابینا را شروع کند. او با همکاری یکی از فرهنگیان پرسابقه اصفهان، خط برجسته نقطهای را در تطبیق با الفبای فارسی اصلاح و تکمیل کرد و کتابهای درسی دوره ابتدایی را به خط بریل برگرداند. علاوه بر آن، تعدادی از کتابهای غیردرسی را هم به خط بریل فارسی تبدیل کرد.
در سال 1329 این آموزشها به تهران و آموزشگاه رودکی رسید و اولین کلاس درس نابینایان با 59 دانش آموز نابینای دختر و پسر تشکیل شد. بعدها با تاسیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی، گروه آموزشی نابینایان و نیمه بینایان شروع به فعالیت کرد. برای این گروه از دانشآموزان چهار دوره پیشدبستانی، ابتدایی، راهنمایی تحصیلی و متوسطه پیش بینی شد و این گروه از دانش آموزان تحصیل خود را به طور رسمی در این مدارس پی گرفتند.
با این حال، دانشآموزانی که از این مدارس فارغ التحصیل میشوند، به جز مهارتهای خواندن و نوشتن، ریاضی و اطلاعات مربوط به دروس نظری، حرفهای نمیآموزند تا بتوانند با اتکا به آن، وارد بازار کار شوند.
مدیرعامل انجمن نابیـنایـــان ایـــران در این باره میگوید: «حرفه آموزی در مدارس استثنایی به گونـــهای نیست که بتوان روی آن حساب کرد و به عنـــوان مهارت فنی برای فرد نابینا در نظر گرفت.
علاوه بر آن، مشاغل امروزی در مسیر تخصصی شدن قرار دارند و هر فرد باید اطلاعات کاملی درباره کار با دستگاههای جدید، کامپیوتر و نرمافزارهای گوناگون داشته باشد، در حالی که میبینیم دستگاههای موجود در ایران برای استفاده نابینایان مناسب سازی نشدهاند و دستگاههای جدیدی هم که برای نابینایان اختراع شده، به ایران وارد نشده و یا بسیار گران است.»
او ادامه میدهد: «سازمان بهزیستی برای معلولان وام اشتغال زایی
در نظر گرفته است، اما تا زمانی که فرد مهــــارتی نداشته باشد، چطور میتواند از این وام استفاده کند؟»
مطالعات تطبیقی نشان میدهد که اگرچه تعداد زیادی از نابینایان جهان در کشورهای آسیایی و توسعه نیافته زندگی میکنند، اما با اصلاح زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی در این کشورها، هزینه زندگی این افراد تا حدود زیادی کنترل شده است.
کشورهای شرق آسیا با ایجاد مشاغل جدید مثل ماساژدرمانی، نوازندگی و کوک کردن پیانو بخش عمدهای از نابینایان جامعه خود را وارد بازار کار کردهاند، به طوری که تنها در چین 40هزار ماساژور نابینا تعلیم داده شدهاند و مشغول به کار هستند.
در آیووای آمریکا هم نابینایان کافی شاپها را اداره میکنند، به عنوان بازاریاب فعالیت دارند و در رستورانها به فعالیتهای خدماتی مشغولند. علاوه بر این مشاغل، تعمیرات اتومبیل و دوچرخه، مسئولیت فروش، مشاوره و برنامه ریزی، پذیرش هتل و بیمارستان، بستهبندی، ترجمه و کار در داروخانهها هم از ردههای شغلی است که در اروپا و آمریکا برای نابینایان بازار جذب خوبی دارند.
پشتوانهای برای تامین زندگی
زندگی نابینایان به خودی خود هزینههای زیادی دارد، از آموزش گرفته تا تفریحات و رفت و آمد در شهر. این مقوله در تمامی دنیا ثابت است و سازمان جهانی بهداشت هزینههایی برای زندگی این افراد در جامعه محاسبه کرده است که نشان میدهد دولتها برای بهبود شرایط زندگی این افراد، بار اقتصادی هنگفتی را متحمل میشوند.
این آمارها نشان میدهد که در مجموع نزدیک به 180 میلیون نفر کم بینا و نابینا در دنیا زندگی میکنند و از نظر اقتصادی میلیون ها دلار برای اقتصاد جهانی هزینه دارند. با این حال، وضعیت نابینـــایان در کشور ما کمی متفاوت
است.
نابینایان ایرانی، اگرچه از بیمه خدمات درمانی سازمان بهزیستی بهرهمند هستند، اما هیچ پشتوانه حمایتی برای دوران بازنشستگی ندارند، مگر این که موفق به اشتغال شده باشند.
جمالی میگوید: «حتی در کشورهای عربی منطقه هم نابینایان خدمات حمایتی زیادی از قبیل حق معلولیت، تسهیلات اشتغال و ازدواج و تسهیلات ویژه مسکن دریافت میکنند، اما این امکانات در ایران وجود ندارد.»
منبع:http://www.ettelaat.com
نویسنده: آرزو رستمزاد